در کلاس درس، دختران شش و هفت ساله دستهایشان را مشتاقانه بالا میبرند تا توجه آموزگارشان را جلب کنند؛ هر یک از آنان میخواهد کسی باشد که به پرسشی در باره دستور زبان فارسی جواب میدهد.
مکتب/مدرسه ابتدایی منوچهری، در کابل از جمله مدارس دخترانهای بود که پس از اشغال افغانستان توسط آمریکا و شکست طالبان، دایر شد. این مکتب در آن موقع فقط یک کلاس درس داشت و شاگردان روی زمین خاکی مینشستند.
وقتی در سال ۱۹۹۶ کابل تحت حکومت طالبان قرار گرفت، اجازه تحصیل به دختران داده نشد و به آموزگاران زن دستور داده شد در خانه بمانند.
عایشه مصباح که یکی از این زنان بود، اکنون مدیر مکتب است و با غرور کلاسهای درس تازه بنا شده را نشان میدهد.
او میگوید بسیاری از شاگردان او اکنون پزشک، مهندس یا حتی معلم همان مدرسه شدهاند.
"این بزرگترین موفقیت ما بوده. شاگردان ما خیلی باهوش هستند. آنها بسیار خلّاق هستند و چیزهای زیبایی درست میکنند که حتی ما تعجب میکنیم. امیدوارم طالبان اجازه دهند همه چیز ادامه یابد."
طالبان پس از به دست گرفتن حکومت افغانستان برای دومین بار، اجازه رفتن به مدرسه را به دختران دادهاند.
در حال حاضر تنها به شاگردان مدارس ابتدایی اعم از دختر و پسر اجازه رفتن به کلاسها داده شده و آموزگاران در انتظار انتشار مقررات جدید برای مدارس متوسطه هستند.
از مدتها قبل، در برخی مناطق روستایی گزارشهایی در این باره که فرماندهان طالبان به دختران تنها تا رسیدن به سن بلوغ اجازه تحصیل را میدهند، انتشار یافته بود.
تازهترین آمار بانک جهانی نشان میداد که ۴۰ درصد دختران افغان در مدارس ابتدایی سرگرم تحصیل هستند. اگر چه این رقم به مراتب بیشتر از شمار تحصیل دختران در دوره قبلی حکومت طالبان است، در مقایسه با سایر کشورهای منطقه بسیار کم است.
تصویر مشابهی در بخش خدمات درمانی دیده میشود. نرخ مرگ ناشی از زایمان مادران و نیز مرگ نوزادن کاهش یافته ولی هنوز در حد شوکآوری بالاست.
طالبان اصرار میورزند که به زنان اجازه کار داده خواهد شد ولی عدهای در این باره تردید دارند به خصوص پس از این که اخیرا مقامات طالبان اظهار داشتند تا هنگامی که اوضاع امنیتی بهتر نشده، بیشتر زنان غیر از آنهایی که در رشته مراقبتهای بهداشتی یا آموزش و پرورش کار می کنند، باید در خانه بمانند.
در دهه ۱۹۹۰ نیز برای این که زنان مطلقا از کارکردن محروم شوند، بهانه مشابهی آورده شده بود.
ولی شاگردان مکتب منوچهری با چالشهای دیگری هم مواجهند.
در زمینِ بازی سه چادر زده شده و میز و تخته سیاه در آنها قرار داده شده. تعداد شاگردان مکتب تا آن حد زیاد است که نیمی از شاگردان ناچارند در حیاط مدرسه درس بخوانند.
تقاضاهایی که از دولت سابق شده بود به جایی نرسیده بود و هنگامی که سازمانهای غیردولتی پیشنهاد کرده بودند کمک کنند، به آنها گفته شده بود باید اول پول را به وزارت معارف بدهند.
در طی بیست سال گذشته افغانستان دستخوش فساد بیحد و حصر بود و در نتیجه میلیاردها دلار کمکهای بینالمللی همیشه به دست نیازمندان نمیرسید.
ولی به هر حال، نظام آموزشی به ظهور نسلی از زنان و مردان جوان که برای بیان علنی عقایدشان ایستادگی به خرج میدهند -از جمله به چالش کشیدن طالبان، کمک کرده.
در جریان تجمعات اعتراضی در کابل، یک تظاهرکننده زن به من گفت "ما آن مردان و زنان بیست سال قبل که ناچار به تسلیم شده بودند، نیستیم."
اعضای دولت جدیدی که طالبان اعلام کرده، همه مرد و عضو یک گروه هستند.
بسیاری از آنان در دوره حکومت قبلی طالبان در دهه۱۹۹۰- دورهای که تفسیر بیرحمانهای از قانون شریعت (قوانین اسلامی) میشد، دارای پستهای مهمی بودهاند.
برای میراث مداخله آمریکا و جامعه بینالمللی در افغانستان رقابت سختی در پیش است.
شهرت "بازار بوش" که وجه تسمیهاش جورج بوش رئیس جمهور پیشین آمریکا است به خاطر فروش لباس و ساز و برگ نظامی بود که از پایگاههای بینالمللی به طور قاچاق بیرون آورده میشد؛ اما اکنون بیشتر جلیقههای ضد گلوله و تلسکوپهای مخصوص تفنگ که در این بازار به فروش میرسد، مدل چینی آنهاست.
در حالی که زمانی سربازان ارتش یا گاردهای امنیتی خصوصی که سیاستمداران قدرتمند افغان استخدام کرده بودند، مشتریان اصلی این بازار بودند، اکنون جنگجویان طالبان هستند که از کنار مغازه ها عبور میکنند.
فاتح، که اهل ولایت خوست در شرق افغانستان است قصد خرید یک جفت "پوتین" نو را دارد. او که حالا نومید شده، میگوید امیدوار بود یک جفت پوتین ساخت آمریکا را بخرد ولی "همه چیز ساخت چین است."
تغییرات بیست سال گذشته در افغانستان چه بوده؟