بخش مانیتورینگ
بیبیسی
همزمان با اتمام فرایند خروج آمریکا و متحدانش از افغانستان، احتمال میرود که نقش روسیه در این کشور جنگزده بیشتر شود. اما ابراز نگرانی مقامات ارشد و رسانههای حکومتی از وضعیت حال حاضر افغانستان حاکی از این است که مسکو به این کشور نه به عنوان یک فرصت، بلکه به عنوان یک مشکل نگاه میکند.
بنا به اظهارات کرملین، هدف اصلی تامین امنیت مرزهای جنوبی شرکای روسیه در آسیای مرکزی است، اما معلوم نیست که مقصود نهایی مسکو چیست.
با وجود این به نظر میرسد که پیشرویهای اخیر طالبان در داخل افغانستان و شکستهای دولت اشرف غنی باعث شده است که روسیه دست از موضع بیطرف بکشد و به سمت این گروه بچرخد.
شرطبندی روی طالبان
هر چند که روسیه از سال ۲۰۰۳ به طور رسمی گروه طالبان را به عنوان "تروریست" غیرقانونی اعلام کرده است، مسکو از فبروری/فوریه ۲۰۱۹ به بعد میزبان دو دوره مذاکرات بینالافغانی با مشارکت طالبان و دیگر نیروهای اپوزیسیون، و البته در غیاب نمایندگان دولت افغانستان، بوده است.
اعضای فعلی دولت مستقر در کابل تنها به یک کنفرانس بینالمللی که در ماه مارچ/مارس امسال در مسکو برگزار شد دعوت شدند. ایالات متحده، چین، روسیه و پاکستان نیز در این کنفرانس حضور داشتند.
پیش از شروع این کنفرانس، ضمیر کابلوف، نماینده روسیه در امور افغانستان، گفت که مسکو دارد به مقامات کابل و طالبان فشار میآورد "تا با یکدیگر مصالحه کنند و شرایط برای صلحی پایدار فراهم شود".
اما به نظر میرسد که پیروزیهای اخیر طالبان مسکو را مجبور به بازی کرده است، و مقامات این کشور با قاطعیت بیشتری از نیاز به کنار گذاشتن دولت اشرف غنی در آیندهای عاری از ناتو صحبت میکنند.
آقای کابلوف اخیر مطرح کرده است که یک دولت انتقالی ائتلافی که شامل طالبان و "طیف گستردهای از نمایندگان پشتونها، تاجیکها، ازبکها و هزارهها" باشد "تنها راه خروج از بنبست فعلی" است.
اعضای دولت فعلی افغانستان که از طرف آقای کابلوف "دستنشانده" لقب گرفتهاند در این دولت فرضی جایی نخواهند داشت و طالبان نیز حاضر به مذاکره با آنها نیست.
این جنبش "تهدید مستقیم نیست"
کابلوف مدعی است که گذر زمان طالبان را میانهروتر کرده است و در توصیفات خود از آنها به عنوان یک "نیروی توانای سیاسی" که "واقعا و مشخصا محق به قدرت است" یاد میکند.
به گفته او "طالبان گروهی تروریستی بود و بعضی از آنها هنوز دست به اقدامها تروریستی میزنند، اما مساله آنها داخلی است و تهدیدی مستقیم برای منافع ملی ما و متحدان و شرکاء ما در آسیای مرکزی به حساب نمیآیند."
به ادعای نماینده روسیه در امور افغانستان، فشار چهار کشور روسیه، ایالات متحده، چین و پاکستان باعث شده است که طالبان شعارها و مواضع خود درباره تاسیس مجدد امارت اسلامی را تعدیل کند.
شخصیتهای دیگری نیز طالبان را تمجید کردهاند، مانند ولادمیر کوشیلف، رئیس اتحادیه کهنهسربازان جنگ افغانستان، که روز ۶ جولای/ژوئیه به شبکه خبری دولتی روسیه ۲۴ گفت که آنها "ظاهر انسانهایی کاملا منطقی را به خود گرفتهاند" که قرار است معضل مواد مخدر در افغانستان را ریشهکن کنند. او گفت که آمریکا و متحدانش این مساله را "نادیده گرفته بودند" و نتیجه آن مرگ "هزاران شهروند در سال" بود.
دخالت مستقیم "بعید" است
نگرانی اصلی روسیه بعد از خروج نیروهای ناتو سرریز شدن درگیریها به داخل خاک متحدانش در آسیای مرکزی است.
با وجود این که دمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین، گفته است که روسیه هیچ مذاکرهای با مقامات کابل بر سر ارسال نیرو به افغانستان نداشته است، روسیه تماسهای خود با ازبکستان و مخصوصا تاجیکستان را که مرزی طولانی و کوهستانی با افغانستان دارد افزایش داده است.
روز ۵ ژوئیه، ولادمیر پوتین در تماسی تلفنی با همتایان خود در دوشنبه و تاشکند تحولات جاری را بررسی کرد، و سرگی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، نیز در ادامه تاکید کرد که کشورش "هر کاری لازم باشد، از جمله استفاده از پایگاه نظامی خود در مرز تاجیکستان و افغانستان، انجام خواهد داد تا مانع از دستاندازی متجاوزان به متحدانمان شود".
روسیه روز ۷ ژوئیه اعلام کرد که دارد سربازان تاجیک را در پایگاه ۲۰۱ خود در این کشور آموزش میدهد، و قرار است امسال هزار سرباز در این دوره آموزشی شرکت کنند.
تا امروز، کارشناسان احتمال دخالت مستقیم روسیه را رد کردهاند.
ویکتور موراخوفسکی، کارشناس نظامی، به روزنامه اقتصادی ودوموستی گفت که کمکهای نظامی روسیه به نیروهای مسلح تاجیکستان احتمالا به انتقال تسلیحات و ادوات، از جمله هواپیماهای ترابری نظامی، محدود خواهد شد.
آندری کازانتسف، عضو مدرسه عالی اقتصاد مسکو، نیز نظر مشابهی داشت و ارسال گروه جدیدی از سربازان روس به منطقه را منتفی دانست.
او به وبسایت خبری گازتا گفت که پایگاه ۲۰۱ روسیه در تاجیکستان، و همچنین پایگاه هوایی این کشور در قرقیزستان، دقیقا برای مقابله با چنین وضعیتی در افغانستان تاسیس شده بودند.
نگرانی بابت "دولت اسلامی"
کانون اضطرابات مسکو نه گروه طالبان، بلکه چیزی است که آقای لاوروف با اصطلاح "اعضای دولت اسلامی" از آن یاد میکند.
آرکادی دوبنوف، تحلیلگر سیاسی، به وبسایت اسانتات در شهر کازان گفت که مسکو نگران این است که پیشرویهای طالبان در شمال افغانستان باعث شود که جنگجویان گروههایی نظیر القاعده، دولت اسلامی، جنبش اسلامی ازبکستان، و همچنین اسلامگرایان قفقاز شمالی، وارد تاجیکستان و ازبکستان شوند و در آنجا "دست به سازماندهی مخفیانه" بزنند.
فرصت یا تهدید؟
استانیسلاو تاراسوف، کارشناس دیگر، گفته است که افغانستان پساناتو "چشمانداز ژئوپلیتیک خیلی خوبی برای بسیاری از بازیگران خارجی دارد"، و نظر آندری سرنکو، کارشناس مسائل افغانستان، نیز بر این است که روسیه میتواند از این وضعیت برای بازسازی اعتبار بلوک امنیتی بینالمللی خود یعنی سازمان پیمان امنیت جمعی استفاده کند و نشان دهد که حاضر است از اعضای این سازمان مانند تاجیکستان دفاع کند.
اما فضای حاکم بر مقامات و رسانههای دولتی روسیه عمدتا تیره و تار بوده است.
سخنگوی آقای پوتین اعلام کرده است که "بیثباتی" جاری برای کرملین محل نگرانی است.
دمیتری کیسلیوف، مجری سرشناس تلویزیونی، از این هم رکتر بود و روز ۴ ژوئیه در برنامه "خبر هفته" خود که از شبکه روسیه ۱ پخش میشود گفت: "شکی نیست که جنگ در آنجا تمام نشده است. در آینده نیز فقط بدتر خواهد شد."
او در ادامه تحلیلی بدبینانه از پیامدهای این روند برای مسکو ارائه داد: "از این به بعد هیچ چیزی مانع از انتشار بیماری تروریسم در منطقه نخواهد شد. و این مشکل روسیه نیز خواهد بود."
رسانههای دولتی روسیه از قدیم منتقد دخالت آمریکا و متحدانش در افغانستان بودهاند، اما کارشناسان مستقل حالا میگویند که آن آرایش مناسب حال مسکو بود، به شرط این که دندانهایش را روی هم فشار میداد و حضور نیروهای ناتو در منطقه را در ازای ثبات نسبی میپذیرفت.
بنا به نظر ولادمیر پاستوخوف، کارشناس علوم سیاسی، حمله شوروی به افغانستان به این معنی است که این کشور "یادآور خاطرات خوبی" برای روسیه نیست، و کرملین این بار "ترجیح میدهد که قاطی نشود".
او در عین حال میپذیرد که مسکو شاید مجبور شود "برخلاف خواست خود" و به خاطر تعهداتی که در قالب سازمان پیمان امنیت جمعی به تاجیکستان دارد به این معضل ورود کند.
به گفته یکی از حسابهای پرمخاطب تلگرامی، روسیه حالا باید در افغانستان با واقعیت "جهان چندقطبی" که خود از مروجان قدیمی آن به عنوان جایگزینی برای تسلط ایالات متحده بر دنیا بوده است کنار بیاید - وضعیتی که میتواند به "هرجومرج و به قدرت رسیدن اسلامگرایان" نیز تعبیر شود.